🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
منبع این احادیث کجاست ؟؟؟؟
و ما چه روزگاری را که سپری نکردیم .
این موضوع را که الان میگویم برمیگردد به سالهای نوجوانی و دانش آموزی . درست به یاد دارم آنگاه که دانش آموز بودیم و برای فعالیت در مدرسه بسیار مشتاق و پرجوش بودیم یک روز از روی صداقت بعد از یک مشورت مشبع و پرمحتوا!! با دوستان هم کلاسم تصمیم گرفتیم که چند حدیث اخلاقی اجتماعی را پیدا کنیم و هر حدیثی را در یک برگه با خط خوش بنویسیم و آن برگه ها را تکثیر کنیم و در مدارس و در تابلو اعلانات اداره آموزش و پرورش شهرمان نصب کنیم. گشتیم و گشتیم وگشتیم و نهایتا چند حدیث مناسب با افکارمان را پیدا کردیم با هزاران شور شوق و اشتیاق آن احادیث را بر برگه های مناسب با سرانگشت ذوق نگاشتیم چند ورق از آن نوشته ها را در دبیرستان در تابلو اعلانات در معرض دید دانشآموزان قرار دادیم و چند ورق دیگر را برای تابلو اعلانات اداره آموزش و پرورش بردیم .ورق ها را در جایگاه مخصوص نصب کردیم شوق کردیم و خوشحال بودیم که به لطف خدا کاری کرده ایم از اداره ی آموزش و پرورش خارج شدیم به سمت مدرسه رفتیم به محض ورود به مدرسه مدیر یقه ما را چسبید و مورد بازخواست قرار داد .
بگو ببینم این چه کاریه کردید؟ چرا بدون رفرنس و ذکر منابع احادیث را به خورد مردم میدهید؟ چرا خطر انحراف اسلام را تشخیص نمیدهی .چرا با دشمن همکاری می کنید؟؟؟؟؟
خدای من کدام انحراف کدام دشمن مگر ما چه کرده بودیم؟؟ به مدیر محترم گفتم :
آقا اجازه ببخشید مگر ما چه کرده ایم؟
با عصبانیت گفت:
از این بدتر که شما احادیث اسلام را بدون ذکر منبع در اداره آموزش و پرورش نصب کرده اید و با این کار میخواهید اسلام را به انحراف بکشانید؟
گفتم :
آقا اجازه ببخشید این حرف خودتان است؟
گفت:
هم بله هم نه.
گفتم :
هم بله هم نه یعنی چه ؟
گفت اداره آموزش و پرورش قسمت بووووووووووق !! به من زنگ زدند و این کار شما را تحریف معنی کردند. سریعاً به اداره بروید و با مسئول محترم این کار را در میان بگذارید .
من و دوستانم بلافاصله به اداره آموزش و پرورش رفتیم و دیدیم که می بایست منبع احادیث ذکر شود اما متاسفانه نه من منبع را میشناختم نه دیگر دوستانم در این مورد چیزی میدانستند .ما را مجبور کردند که منبع احادیث را بیاوریم با دوستان از اداره آموزش و پرورش خارج شدیم نشستیم و با هم مشورت کردیم و شیطنت من گل کرد گفتم :
بچه ها من منابع حدیث را می دانم گفتند به به چه خوب خدا رو شکر ورق ها را از روی تابلو اعلانات اداره جمع کردیم و رفتیم کتاب بینش اسلامی آن روزگار را باز کردیم و در آخر مطالب پایانی کتاب نام چندین کتاب ادبی و حدیث و فقهی را پیدا کردیم و در پایان برگه ها ی حدیث با میل خودمان منبعی نامرتبط تراشیدیم در یک ورقه نوشتیم :
نقل از کتاب تحف العقول جلد ۱ صفحه ۵۰۰۲
در پاورقی حدیث دیگر نگاشتیم ازکتاب وسائل الشیعه جلد اول صفحه ۲۰۰۰۰۰ و در ورق دیگر نگاشتیم شاهنامه فردوسی صفحه ۵۱۰ و آدرس حدیث دیگر را نوشتیم گلستان سعدی ؟؟؟؟؟؟
و ورق ها را دوباره به اداره آموزش و پرورش بردیم و به مسئول محترم بعنی بووووووووووق نشان دادیم و مسئول محترم آن اوراق را با حالتی خرد ورزانه به دست گرفت و نگاهی از روی خرد انداخت و سری تکان داد و گفت:
هااااااااا الان درست شد اگر ذکر این منابع نبود بیم آن میرفت که تبعات این احادیث بدون منبع ، موجب انحراف اسلام و مسلمانان شود!!!!!!!!
و من آن روزگار واقعا پی بردم که اسلام و مسلمانان چگونه به انحراف کشیده می شوند؟؟؟ چیزی نگفتم و به بی سوادی خود و آن مسئول محترم خندیدم و با خود گفتم :
و ما چه روزگاری را که سپری نکردیم؟؟؟؟؟؟؟؟
ارادتمند شما
رضا حسنوند
شوریده لرستانی
@shooridehlorestany